این پیشنهاد یک ماموریت انتحاری نیست؛ بلکه دلیل آن این است که این گروه از سالمندان، نسبت به جوانانی که اکنون در نیروگاه کار میکنند، از تاثیر درازمدت پرتوهای رادیو اکتیو مدت زمان کمتری رنج خواهند برد.
شرکت نیروی برق ژاپن اعلام کرد میزان رادیواکتیو موجود در فضای پیرامون یکی از رآکتورها 18 بار بیشتر از حد مجاز بوده است.
مقام های این شرکت هنوز پیرامون پیشنهاد یامادا برای تشکیل گروه سالمندان اظهار نظری نکرده اند؛ اما روزنامه ژاپنی آساهی به نقل از مشاور ارشد دولت ژاپن در امور بحران هسته ای نوشت: «مقام های ژاپن تلاشی می کنند که روش های رفع بحران را به نحوی تنظیم و اجرا کنند که نیازی به "سپاه انتحاری" نباشد.»
امیرالمؤمنین على(علیه السلام) در یکى از اعیاد فطر خطبه اى خوانده اند و در آن مؤمنان را بشارت و مبطلان را بیم داده اند:
اى مردم! این روز شما روزى است که نیکوکاران در آن پاداش مى گیرند و زیان کاران و تبهکاران در آن مایوس و ناامید مى گردند و این شباهتى زیاد به روز قیامت تان دارد، پس با خارج شدن از منازل و رهسپار جایگاه نماز عید شدن به یاد آورید خروجتان از قبرها و رفتن تان را به سوى پروردگار، و با ایستادن در جایگاه نماز به یاد آورید ایستادن در برابر پروردگارتان را و با بازگشت به سوى منازل خود، متذکر شوید بازگشت تان را به سوى منازل تان در بهشت برین، اى بندگان خدا، کمترین چیزى که به زنان و مردان روزه دار داده مى شود این است که فرشتهاى در آخرین روز ماه رمضان به آنان ندا مى دهد و مى گوید:
هان! بشارتتان باد، اى بندگان خدا که گناهان گذشته تان آمرزیده شد، پس به فکر آینده خویش باشید که چگونه بقیه ایام را بگذرانید
فرا رسیدن این عید بزرگ و سعید را خدمت کلیه بازدیدکنندگان و همراهان همیشگی خود تبریک می گویم.
|
شهید شاهرخ ضرغام
امام خمینی: این جوانها را خداى تبارک و تعالى آن طور در ظرف یک مدت بسیار کم ، متحول کرد به یک مقامى که آن هایى که پنجاه سال زحمت کشیده اند، نرسیده اند به این مقام.
خودش می گفت این عکس دوران جاهلیتم است!
عصر عاشورا بود. سخنران داشت صحبت می کرد. می گفت: نور ایمان را ببینید، این آقای خمینی بدون هیچ چیزی و فقط با توکل برخدا، با یک عبا و لباس ساده به مبارزه پرداخته، اما شاه خائن با این همه تانک و توپ از پس او برنمی آید.
شاهرخ که ساکت و آرام به سخنان حاج آقا گوش می کرد وارد بحث شد و گفت: اتفاقاً من هم به همین نتیجه رسیده ام. حاج آقا شما خبر نداری. نمی دانی توی این کاباره ها و هتل های تهران چه خبره، اکثر این جور جاها دست یهودیهاست، نمی دونید چقدر از دخترای مسلمون به دست این نامسلمونها بی آبرو می شن.
شاه دنبال عیاشی خودشه، مملکت هم که دست یه مشت دزدِ طرفدار آمریکا و اسرائیلِ، این وسط دین مردمه که داره از دست می ره.
وقتی بحث به اینجا رسید حاج آقا داشت خیره خیره تو صورت شاهرخ نگاه می کرد، بعد گفت: آقا شاهرخ، من شما را که می بینم یاد مرحوم طیب می افتم.
در عاشورای سال پنجاه وهفت، ساواک به بسیاری از هیئتها اجازه حرکت در خیابان را نمی داد. اما با صحبتهای شاهرخ، دسته هیئت جوادالائمه مجوز گرفت. صبح عاشورا دسته حرکت کرد. ظهر هم به حسینیه برگشت.
شاهرخ میاندار دسته بود. محکم و با دو دست سینه می زد . نمیدانم چرا اما آنروز حال و هوای شاهرخ با سالهای قبل بسیار متفاوت بود . موقع ناهار، حاج آقا تهرانی کنار شاهرخ نشسته بود. بعد از صرف غذا، مردم به خانه هایشان رفتند. حاج آقا با شاهرخ شروع به صحبت کرد. ما چند نفر هم آمدیم و در کنار حاج آقا نشستیم. صحبتهای او به قدری زیبا بود که گذر زمان را حس نمی کردیم .
این صحبتها تا اذان مغرب به طول انجامید. بسیار هم اثر بخش بود. من شک ندارم، اولین جرقه های هدایت ما در همان عصر عاشورا زده شد. آن روز، بعد از صحبتهای حاج آقا و پرسشهای ما، حُر دیگری متولد شد. آن هم سیزده قرن پس از عاشورا، حُرّی به نام شاهرخ ضرغام برای نهضت عاشورائی حضرت امام(ره)
کتاب شاهرخ حر انقلاب اسلامی در سال89 به چاپ رسید:
اوشهید شده بود. شهید گمنام. از خدا خواسته بود همه گذشته اش را پاک کند. می خواست چیزی از او نماند. نه اسم. نه شهرت نه قبر و مزار و نه هیچ چیز دیگر ...
و هیچ چیز از او بازنگشت، و مادرش پس از 30سال انتظار در حسرت حتی یک پلاک و مشتی اسخوان از پسر، دارفانی را وداع گفت.
اما یاد او نه فقط در دل دوستان بلکه در قلوب تمامی ایرانیان زنده است. او مزار دارد. مزار او به وسعت همه خاک های سرزمین ایران است.
دانلود فایل تصویری مصاحبه با شهید شاهرخ ضرغام